`باران باش`

بـه‌نـامـ‌ ‌پـر‌وردگـارِ‌بــارانـ. . .

آخرین ساعات ۹۸ ، اولین لحظات ۹۹

الان که شروع این پست رو مینویسم ، ساعت ۳ و ۵۰ دقیقه ی بامدادِ یکمِ فروردین ماهه و کمتر از۴ ساعت دیگه به شروع سال جدید مونده...
شیرینی نخودچی های جانم تو فر دارن میپزن و کلی دعا بدرقه ی راهشون کردم تا خوب بشن ، سفره ی هفت سینمون رو چیدم و تخم مرغ هایی که داداش کوچیکه و خواهرکوچولوم رنگ کردن به سفره روح بخشیده..احساس میکنم یه چیزی کمه..یه بار دیگه سین های سفره رو چک میکنم
خب سبزه نیست..
نه یه چیز دیگه؟
خب ماهی هامون هم واقعی نیستن! راستش تنگ ماهی رو پراز آب کردم و دوتا ماهی اسباب بازی کوچیک که از قبل داشتیم گذاشتم توش..تا از بیرون ماهیِ احتمالا مریض نخریم...
چشمم میره سمت سین هشتم...جات خیلی خالیه سردار...آخه یه عکس چقدر میتونه زنده باشه؟! کدوم عکس به این اندازه با آدم حرف میزنه؟! با چه منطقی اشکهای یه ملت بی اراده میریزه برای یه آدمی که خیلیا از نزدیک ندیدنش و حتی اخبارش هم اونقدر پیگیری نمیکردن؟!
سردار؛ وقتی عکست تا عمق جان نفوذ میکنه و با آدم حرف میزنه پس حتما تو هم میتونی حرف منو بشنوی..
میشه امسال برام دعا کنی؟!
امسال ، سرِ سفره ی هفت سین،درست همون لحظه که میخونیم "حول حالنا الی احسن الحال" میشه برای برآورده شدنِ حاجتِ دلم دعا کنی؟!

میرم فر رو خاموش میکنم و یه لحظه با خودم میگم:راستی از کجا باید بفهمم شیرینی نخودچی ها پختن یا هنوز جا دارن؟!
جوابی برای سوالم نمیدونم..یکم نگاهشون میکنم و طبق مشاهدات بالینی براشون تجویز میکنم دودقیقه دیگه به پختن ادامه بدن..
دوباره غرق فکرکردن به نود و هشتِ گذشته و کارنامه ای که از این سال دارم میشم...سال ۹۸ با همه ی بدی ها و تلخی هاش اما اتفاقات خوبی هم داشت..تا یه حدی راضیم از عملکردهام. . و دستاوردهام رو دوست دارم..امسال وقت تلف شده و به بطالت گذشته م کم بود...خداروشکر...
اما حالِ کلی امسال ، سخت و اذیت کننده بود...غم هاش از شادیهاش بیشتر بود
با این حال از یه چیزی مطمئنم
اونم اینکه با این همه سختی اما حس و حال امسالم با سالای قبل فرق میکنه..دوستش دارم و امیدوارم ادامه پیداکنه ..باید بیشتر روش کار کنم...
شیرینی ها پختن و روشون یه سبد میذارم تا خنک بشن و صبح بچینمشون تو ظرف...
همه ی چراغ های خونه بجز آشپزخونه خاموشن...خیلی خستم و برای اینکه برای تحویل سال خواب نمونم ، رختخوابم رو میارم تو پذیرایی پهن میکنم..داداشم هم که تا الان بیدار مونده همین کار رو به تبعیت از من انجام میده...یبار دیگه با حرص بهش تاکید میکنم که جون هرکی دوست داری صبح برای عید که صدات میزنم بیدارشو! میگه باش..ولی خودت خواب نمونیاا
دراز میکشم و انقدر چشمام خوابالودن که بعید میدونم اگه خوابیدم بتونم یکم دیگه بیدار بشم...تصمیم میگیرم بیدار بمونم
ولی مگه میتونممم؟؟!!..حتی کشش مطلب خوندن ندارم...
به زور خودمو تا اذان بیدار نگه میدارم
نمازمو میخونم و با اینکه بشدت خوابم میاد ولی یه ذوقی وادارم میکنه بُرُس موهام و گیره ای که میخوام رو بیارم بذارم پیش رختخوابم تا صبح زحمتم کمتر بشه :| (نخندید خیلی خوابم میومد : )) )
و میخوابم بالاخره...!
ساعت ۷ و پنج دقیقه ی صبح یهو از خواب پریدم و درحالیکه داشتم داد میزدم بیدار شییییید عید شدددد اول از همه تو همون رختخواب ، موهامو شونه کردم و با گیره ی مورد نظر بستمشون!..به زور از گرمی پتو جدا شدم و دست و صورتمو شستم و یبار دیگه همه رو صدا کردم و وقتی مطمئن شدم این ذوق و شوق مسخره فقط مخصوص خودمه دوباره نشستم تو جام و با چشمای پف کرده به تلویزیون که حرم امام رضا(ع) رو نشون میداد خیره شدم
با یادآوری لحظه ی تحویل سال ۹۶ که تو یکی از این صحنها نشسته بودیم و بخاطر حجم جمعیت حتی نمیشد تکون خورد ، اما الان میبینم خالین و هزار هزار تا دل اونجاست دلم میگیره...
تند تند هرچی به ذهنم میرسه دعا میکنم.. برای سلامتی همه و نابودی هرچی بیماریه ، ظهور آقا ، کم شدن مشکلات، پر خیر و برکت شدن زندگیها ، پیشرفت کشور،آزمون تیزهوشان داداشم که هرچی صداش زدم آخرش بیدار نشد و...
بعداز تحویل سال ، گیره ی مذکور رو در میارم و دیگه با خیال راحت دراز میکشم و درحالیکه همچنان مقاومت شدیدی در بسته شدن پلکهام میکنم منتظر به تصویر رهبر نگاه میکنم تا اسم امسال رو بگه...
بعداز تمام شدن سخنرانی رهبر تلویزیون رو خاموش میکنم و میام که بخوابم
صدای یه نفر از خانواده میاد که میپرسه سال چی شد؟
+(من با چشمای بسته) جهش ملی
_جهش ملی؟؟!
+آره جهش ملی..پارسال رونقش بود امسال جهشش
_ جهش تولید یا جهش ملی؟!
+نمیدونم فکرکنم تولید.. شب بخیر.
و بعدش هم انگار که یه باری از رو دوشم برداشته شده و با حس سبکی خواب میرم : )


و اینگونه سال قبل خود را تحویل دادیم و وارد سال جدید گشتیم! : )

+..اللهم عجل لولیک الفرج..

+یه امسال رو تو خونه بمونیم و مهمونی نریم..بخاطر خودمون..و مردممون..تا کِی فقط از عملکرد مسئولین ایراد بگیریم ؟! الان هممون مسئولیم! یه یا علی بگیم و به وظیفه مون عمل کنیم : )


سلامممم عزیزم😅😂😂😘

فقط اون لحظه بیدار شدنت وسریع گیره زدنه😅😂😂😂😍

سال نوت مبارک عزیزدلم😍😘

انشاالله سال خیلی خوبی باشه برات😍😘❤

سلام محیاجونم ♡
: ))))) خیلی حساس بودم که برای تحویل سال همه چی آماده و تمیز باشه : ))
ممنوووون عید تو هم مبارک *_*
مچکر انشاءالله برای تو هم از تصورت سال خیلی بهتری باشه و بهترینها برات پیش بیاد ♡

+راستی محیا نمیای گروه تلگرام؟

سلام عیدتون مبارک

 ان شاءالله سالی سرشار از موفقیت و سلامتی داشته باشید

 

سلام ؛ عید شما هم مبارک *_*
ممنون از دعای قشنگت
انشاءالله سال پر خیر و برکتی داشته باشی : )

سلام عزیزم

عیدت مبارک🌹❤

انشالله سال خوبی در کنار عزیزلنت داشته باشی🌹🏵🌺

سلام گلشیدی
ممنونم سال نو تو هم مبارک باشه♡
همچنین عزیزم ..انشاءالله سال سلامت و پر خیر و برکتی داشته باشی  : )

جهش ملی :)))

شیرینی نخودچیا خوب شد؟ من خیلی دوست دارم ^_^

عیدت مبارک :)

  : ))
اولین بار بود که میپختم برای همین یکم نگرانشون بودم😅ولی خوب شدن خداروشکر^_^
آدرس بده پست کنم برات : ))  *_*
مچکر سال نو شما هم مبارک : ) انشاءالله سال سلامت و خوبی داشته باشی : )

سلام 

باز هم سال نو مبارک

چشم تو خونه میمونیم:))))

سلام عزیزم
بازم ممنون ^__^
: ))))))

سلام

 

سال خییلی خوبی داشته باشی عزیزم:)

 

سلام مریمی : )

قربانت مرسی..همینطور برای تو♡

سلام. سال نو مبارک

ایده ماهی پلاستیکی هم جالب بود

سلام ؛ ممنون سال نو شما هم مبارک
: )

سلام ابجی فرشته روی زمین من راستش تو دوران پریودیی سرم گیج میره نمیتونم درس بخونم چیکار کنم به نظرت

الان انقد حالم بده

سلام عزیزم : )
تا یه حدی طبیعیه..ولی بستگی هم داره به کم خونی یا فقر آهن داشتن..یعنی زیرنظر دکتر باید آزمایش بدی که اگر کم خونی یا کمبود آهن داری (اکثر خانما دارن) ، برطرفش کنی..
 قرص آهن و مواد مغذی مثل خرما ، کشمش، عسل ،کرفس ، تخم مرغ و...  احساس ضعفت رو کمتر میکنن
چایی نبات و جوشونده ی زنجبیل هم خیلی خوبن
و اینکه دقت کن تو دوره ت ، قهوه و اینا(چیزای کافئین دار) سعی کن کم بخوری..
سعی کن زیادم زیر آفتاب و  تو گرما نباشی..
موفق باشی : )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدمِ ماست . . .
...............................................................
به دور از شلوغی های شهر و هیاهوی مجازی ، می نویسم از احساسم،گذر روزهایم و پیش آمدهای زندگیم...
Designed By Erfan Powered by Bayan