من فوتبالی نیستم..گاااهی اگه برادر حرفی از فوتبال بزنه، من محض مخالفت کردن و اذیت کردنش از استقلال طرفداری میکنم..ولی خودشم میدونه حرفام رو هواست! از فوتبال و تیم ها هیچی نمیدونم.
اما زمانایی که جام جهانیه، پیگیر بازیهای ایرانم و هیجان دارم..اسم اکثر بازیکنای تیم ملی رو بلدم، از همین بازیهای جام جهانی هم با بعضی از قوانین فوتبال آشنا شدم، برخلاف بقیه ی فوتبالها هم دیدن بازیهای جام جهانی برام خسته کننده نیست. از بازیهای دورهای قبل، تمام گل هایی که زدیم یا خوردیم، تمام لحظات حساس و تمام اون روزها رو یادم مونده.
این دور هم برخلاف هجمه ی غالباً زشتی که تو فضای مجازی دیده میشد، دلیلی برای پیگیری نکردنِ بازیها و طرفداری نکردن از تیم ندیدم..
از اول تا آخر بازی ایران و انگلیس رو دیدم، بعدش هم یه مقدار تحلیل فوتبالی خوندم، اینستاگرام نه اما فرداش تو فضای حقیقی، کوتاه و حدود ده دقیقه، با سه نفر درموردش از این صحبتها و تحلیلهای رایجِ بعداز فوتبال درحد خودمون داشتیم..هر سه نفر هم کاملا برخلاف استوریهاشون، تو فضای حقیقی تظاهر یا خودسانسوری نداشتن و هم بازیو دیده بودن و هم طرفدار تیم ملی بودن!
امروز هم بازی ایران و ولز رو از شروع تا پایان دیدم..و چقدرر امروز همه ی بازیکنها خودشون بودن و فارغ از نتیجهای که کسب شد، عجب بازیای کردن و نتیجه ی تلاش چهارسالهشونو نشون دادن..دستشون دردنکنه..
برای جام جهانی قبلی هنوز وبلاگ نداشتم و خاطرات فوق العادهی اون روزهام از هر بازی و خیابون رفتنهای بعدشون ثبت نشد اما این بار وبلاگم هست و دوست دارم حس خوبِ امروز رو ثبت کنم و بگم که صادقانه و از تهِ دل، برای بُردِ امروزِ تیم ملی کشورم خوشحالم و به ایرانی ها تبرییک میگم :)
و این قضیه هیچگونه منافاتی با عقاید و سلایق و غم ها و نظراتم نداره.
+از بیرون صدای بوق ماشینها و خوشحالی مردم میاد. دوست دارم برم بیرون اما زمانم کمه و همین که نشستم تمامِ فوتبالو دیدم خیلی بود.این پست هم وسط جاروکردن و مرتب کردنِ اتاقم نوشتم •_•' بماند به یادگار.
- جمعه ۴ آذر ۰۱