`باران باش`

بـه‌نـامـ‌ ‌پـر‌وردگـارِ‌بــارانـ. . .

شاید شد . . !

عاشقان هم همه خوابند در این موقع شب
بی گمان یک دل ویران شده از عشق فقط بیدار است . ‌. .

_حامد عسکری


کلیک》 دنیامی

نه پای یه مخاطب خاص از نوع مذکر درمیونه 

و نه الان نصفِ شبه

اما اگه یه روز_نوشت از احساس این چندروزم بگم

همین بیته بالاست...

کاملا بی مخاطبِ مخاطب دارِ مجهول...


الان که فکرمیکنم بنظرم میشه تعمیمش داد به کل زندگی و دنیا و مسائلش. . .

امیدوارم به مرحله ی "یک دلِ ویران شده از عشق" تو زندگیم برسم...اونموقع زندگیم یه زندگی واقعی میشه...


~پیوستِ الف + بعداً نوشت

ساعت یک و چهل و نه دقیقه ی بامداد شده و بعداز یک روز پرکار ، خسته ام اما ذهنم مشغول است...
خیالِ پریشانم ؛ کمی برایت بگویم که اینجا پراست از آدمهایی که عاشقند...خیلی هم زیاد...
مثلا امروز عاشق یک نفرند و دقیقه به دقیقه، محبت نثارش میکنند، عکس دونفره میگیرند و کادو میدهند...و فردا عاشق یک نفر دیگر...و باز هم محبت...
امروز عشق و نفس و زندگیشان یک نفر است و فردا ، یکی دیگر...
امروز در اوج احساسات و رمانتیک بودن ها، با یک نفر قول و قرار عاشقانه میگذارند که تا آخر با هم میمانند و فردا با کلی احساس بیشتر ، به یک نفر دیگر همین قول را میدهند...

امروز برای یک نفر میمیرند و فردا برای یک نفر دیگر...

و شاید حتی نگذارند کار به فردا بکشد...بلکه به طور همزمان به دو یا چندنفر ، محبت میکنند و عشق می ورزند...
خیالِ پریشانم ؛ میبینی چه دل بزرگ و چه احساسات سرشاری دارند؟
آنقدر روحشان بزرگ است که یک روز بعداز روزها عاشقی با یک نفر ، رفتارشان خیلی عادی میشود و میگویند : ما باهم کات کردیم...
گیج شده ام... به من بگو "آخر" کجاست؟ مجموعه ای که "آخر" را در خود جای میدهد ، چندعضویست؟
اینجا میگویند عشق ، کات شدنی است..اما تو به من بگو نیست...


خیالِ پریشانم ؛ ما کمی دیوانگی کنیم؟!
قول بدهیم هیچ ظرف زمان یا مکانی ، "آخرِ" باهم بودن و قرارهایمان را نتواند در خودش جا کند ...قبول؟!

[و قسم به شب هنگامی که به سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش می رود]



....................................................................................................................................................................

بعداً نوشت: راستش نمیخواستم نظرات این پست رو باز بذارم...امروز که سر زدم ، دیدم دوتا مخالف داشته
اول اینکه خیلی تشکر برای خوندن پست : ) ‌...دوم اینکه خیلی کنجکاو شدم که دلیلتون رو بدونم و لطفا اگه جایی اشتباه میکنم بهم بگید...
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدمِ ماست . . .
...............................................................
به دور از شلوغی های شهر و هیاهوی مجازی ، می نویسم از احساسم،گذر روزهایم و پیش آمدهای زندگیم...
Designed By Erfan Powered by Bayan