`باران باش`

بـه‌نـامـ‌ ‌پـر‌وردگـارِ‌بــارانـ. . .

چالش ۱۰ کاری که باید قبل از مرگ انجام دهم


شهید آوینی :
[نفس های انسان گام هایی است که به سوی مرگ برمی دارد...مرگ آگاهی کیفیت حضور مردان خدا را در دنیا بیان می دارد. تا آنجا که هر که مقرب تر است مرگ آگاه تر است.]


 ۱۰ کاری که من باید حتما قبل از مرگ انجام بدم :

۱_از دوران راهنمایی تا الان ، یسری نوشته دارم که باید منهدمشون کنم...و فقط یه دفتر هست که نگهش میدارم و باید به یادگار بمونه!

۲_ همه ی نذر و نیازهاییکه تا الان کردم رو ادا کنم!

۳_حداقل یبار دیگه شربت نعنای خونه ی مامانبزرگ رو بخورم.. و همینطور قورمه یا قیمه با اون سالادشیرازی های همیشه سر سفره...

۴_درسم به یه نقطه ی بدردبخور و خوب برسه ..و تو یه شهر محروم یا یکی از محله های خیلی پایین شهر کار کنم(احساس میکنم اگر قبل از اینکه اینکارو انجام بدم بمیرم یا اگر یه روز کلا از این مورد صرف نظر کنم ، از بخش قابل توجهی که میشد زندگیش کنم محروم شدم)

۵_حداقل یه بار دیگه ترن هوایی سوار بشم تا به طور آزمایشی آمادگی پیداکنم برای مرگ! و همینطور وسایلی که تاحالا تو شهر بازی سوارنشدم امتحان کنم.

۶_بتونم از لحاظ اعتقادی به مرحله ای برسم که اگه به چیزی معتقدم ، هرچی هم که بشه پای ارزشهام بایستم..و اینکه انقدر رشد کنم که همیشه تو زندگیم تحت هر شرایطی هیچ دروغی نگم..

۷_لیستی که نوشتم از کتابهایی که باید بخونم و هرروز هم درحال پُرتَر شدنه رو کامل بخونم.

۸_[عشق اتفاق است اما اتفاقی عاشقت نشدم] اتفاق بیفته! (به اون صورت انجام دادنی نیست و"باید" هم نداره اما خوبه که بشه : ) )

به بعضی از آدمهای زندگیم هم باید بگم که چقدرررررر دوستشون دارم..

۹_بتونم مسبب "راضیم ازت" گفتنِ مادرم بشم..هرچند که خیلی فاصله دارم از دختری که میخواستن..

۱۰_حلالیت بگیرم بخصوص از خانوادم..و اینکه باید حتما از دوتا دکتر بخاطر کاری که تو نوجوونیم انجام دادم حلالیت بخوام..واقعا روم نمیشه و الانم انقدر دیر شده که یکیشون برای همیشه از ایران رفت و باید بجای حلالیت واسش یه فکر دیگه کنم..
همه ی اونایی که تو زندگیم قراربود و قراره که هیچ وقت نبخشم رو ببخشم..البته تا الان همه ی قبلیها رو بخشیدم حتی دقیق یادم نمیاد کیا رو میخواستم نبخشم! ولی تازگی ها یسری آدم جدید هستن که هنوز نتونستم ببخشمشون ...


راستش وقتی به چالش دعوت شدم و میخواستم بنویسم دیدم هیچ آمادگی ای برای مُردن ندارم...

ممنون از نویسنده ی وب سکوت که شروع کننده ی این چالش خوب بودن.و ممنون از آشنای عزیزم که دعوتم کرد..منم از همه ی خواننده های این پست دعوت میکنم که شرکت کنن : )

...........................................................................

عید قشنگمون مبارک : )

کوچه پراز عطرِ گلِ نرگسه

می رسد لحظه ی میعاد به امّید خدا . . .

سلام عزیزم خوبی؟

 

ان شالله به همش برسی:)

 

عیدمونم مبارک:)

سلام گلشیدی : )
ممنونم سلامت باشی♡

امیدوارم مهلتشو داشته باشم..

مورد 9 واسه منم صدق میکنه بشدت:)

 

عیدت مبارک :)

هعییی خواهر : ))))

ممنونم همچنین ^__^

عزیزم از صمیم قلب برات آرزوی موفقیت و اراده تو رسیدن ب همه ی اینا رو دارم🌹😍❤😊

 

عید تو هم مبارک فداتشم🌹

یادش بخیر پارسال این موقع کربلا بودم😃و سالهای دیگه جمکران😢

 ممنون عزیزم : )

قربانت*_*
چه سعادتی...انشاءالله هرچی زودتر این وضعیت تموم بشه و دوباره قسمتت بشه بری♡

+بازم مرسی از اینکه به چالش دعوتم کردی : )

سلااااام فرشته ی مهربوووون....

 

خیلی عالی بودن.

خصوصا جمله ی زیبای شهید آوینی عزیز و مورد ۹...!!!

 

سلاااااااااام زندگی جانِ به شرطِ سید♡

ممنون از حضورت عزیزم..التماس دعا...
: )

جان جان جان

قبول داری نوشتمون تقریبا بهم نزدیکه ؟ :)))

فری بیا در اینده با هم بریم جهادی:))) 

ایام فاطمیه بریم:)))))

: ))
آرهههه..البته وقتی دیدم در مقایسه با نوشته ی خفن تو ،
من بیشتر تو جبران گذشته و شهربازی و خوردنی سیر میکنم خجالت کشیدم ':)

بریم من پایه مممم‌ *_*
: )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدمِ ماست . . .
...............................................................
به دور از شلوغی های شهر و هیاهوی مجازی ، می نویسم از احساسم،گذر روزهایم و پیش آمدهای زندگیم...
Designed By Erfan Powered by Bayan