`باران باش`

بـه‌نـامـ‌ ‌پـر‌وردگـارِ‌بــارانـ. . .

و نیست نجاتی جز درگاهش+بعداً نوشت




تا مقصدِ عشّاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه عشق مجاز است
در عشق اگر بادیه ای چند کنی طی
بینی که در این ره
چه نشیب و
چه فراز است...
_وحشی بافقی

بعداً نوشت: خودم جان اسیر این مردم و جوّ کاذب و مسخرشون نشو..هرچقدر هم که ناحقی ها زیاد باشن تو راه درست و اخلاقی رو انتخاب کن...حتی به قیمت اینکه بعضیا با طرز فکرِ خودشون قضاوتت کنن و برای خودشون نتیجه بگیرن...
+گاهی نمیدونی با کی مشورت کنی...انگار اونی که باید باشه نیست..فقط خودتی و خدات..و میبینی این بودنش چقدر می ارزه به تمام نبودنها...
به قول حافظ جز آستانِ تواَم در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در ، حواله گاهی نیست . . .

++دنیا خیلی کثیف تر از آرمان شهر منه...

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدمِ ماست . . .
...............................................................
به دور از شلوغی های شهر و هیاهوی مجازی ، می نویسم از احساسم،گذر روزهایم و پیش آمدهای زندگیم...
Designed By Erfan Powered by Bayan